اس ام اس جدید

ﺩﺭ ﮐﻮﭘﻪ ﻗﻄﺎﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻔﺮ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ..... ﯾﮏ ﺳﺮﺑﺎﺯ،ﯾﮏ ﺳﺮﻫﻨﮓ،ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ،ﯾﮏ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﻗﻄﺎﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﺗﻮﻧﻞ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﯾﮏ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﺎﭺ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﯾﮏ ﺻﺪﺍﯼ ﺳﯿﻠﯽ ﺯﺩﻥ ﻣﯿﺎﯾﺪ .... ﺑﻌﺪ ﮐﻪ ﻗﻄﺎﺭ ﺍﺯ ﺗﻮﻧﻞ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯿﺸﻮﺩ .... ﻫﺮ ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻔﺮ ﺳﺎﮐﺖ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﻤﯿﺎﻭﺭﺩ ... ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺩﺭ ﺩﻟﺶ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺧﺎﮎ ﺗﻮ ﺳﺮﺗﻮﻥ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﻣﯿﺮﯾﺪ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭ ﺑﻮﺱ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ﻣﻨﻮ ﺑﻮﺱ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﺪ ﭼﮏ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﺩﯾﺪ .... ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺭ ﺩﻟﺶ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : ﺣﺘﻤﺎ ﮐﻮﺭﯾﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮔﻨﺪﮔﯽ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﻣﯿﺮﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﻣﺮﺩﻧﯽ ﺭﻭ ﺑﻮﺱ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ﻣﻨﻮ ﺑﻮﺱ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﺪ ..... ﺳﺮﻫﻨﮓ ﺩﺭ ﺩﻟﺶ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ( ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯ ) : ﺁﺷﻐﺎﻝ ﺑﻮ ﮔﻨﺪﻭ ﺍﯾﻦ ﻋﻮﺿﯽ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭ ﺑﻮﺱ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﭼﮑﺶ ﺭﻭ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺨﻮﺭﻡ .... ﻭ ﺍﻣﺎ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻧﻔﺮ .... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺩﺭ ﺩﻟﺶ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﭼﻪ ﮐﯿﻔﯽ ﻣﯿﺪﻩ ﺁﺩﻡ ﮐﻒ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﻣﺎﭺ ﮐﻨﻪ ﺑﺰﻧﻪ ﺯﯾﺮ ﮔﻮﺵ ﯾﻪ ﺳﺮﻫﻨﮓ
چه حس قشنگیه وقتی میشی مَحرمِ دل یکی.. یکی که بهش اعتماد داری.. بهت اعتماد داره.. از دلتنگی هاش برات میگه.. از دلتنگی هات براش میگی.. آروم میشه.. آروم میشی.. حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه.. این حس مثل قطره های باران پاکه...
 
عاغا من شنیدم حس بعد نعشگی هم همینجوریه گفتم که در جریان باشید
سکوت که میکنم هرزگاهی میشنوم ندایی درونم آرام می گوید
 
.
.
.
.
.
.
ماشالا چقدر خشگلی ....... من نمیگما ندایه درونم میگه !:-):-)
شبکه پنج برنامه به خانه برمیگردیم یه بخشی وجود داره به نام
"اینجا و اونجا"! اونوقت مجری برنامه میگه: به اینجا و اونجای ما خوش اومدید!!!!
من دیگه حرفی ندارم
بچه خواهرم ۶ سالشه خورده بود زمین گفتم بیا بوسش کنم خوب شه ، برگشته میگه : نمیخوام؛ توی زندگی زخم هایى هست که فقط یه نفر خاص باید بوسش کنه تا خوب بشه !!! من سن این بودم تو یخچال دنبال اون یارویی میگشتم که وقتی در یخچالو میبندیم لامپشو خاموش میکنه!!!!!!
ب بعضیا بایدگفت:
شاخ بازیات تو دنیای مجازی رو
میزارم ب حساب عقده ای بودنت تو دنیای واقعی....
مورد داشتیم دختره دانشگاه قبول شده نمیدونسته چی بپوشه انصراف داده !
تاکیدی که پسرا موقع عکس گرفتن رو بازوهاشون دارن هیتلر روی سبیلش نداشت !
امروز دوبله پارک کرده بودم یهو دیدم تو بلندگو داره میگه :
راننده پژو راننده پژو !!! ینی خوشگل خودمو قهوه ای کردم ، آب دهنمو قورت دادم برگشتم
دیدم یه وانتیِ میگه خربزه مشد دارم بیا خربزه بخر …
تنها سوالم اینه که آیا اون نون خوردن داره آیا ؟
رشتیه میره کلاس غیرت,خیلی غیرتی میشه
زنش میخواسته بره بیرون,میره جلوش وایمیسه با صدای بلند میگه کجا میری؟
زنش میگه با اصغر قرار دارم, میگه با اصغر میری,با اصغرم برمیگردی,فهمیدی؟